سعدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 405

1. هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم

2. نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم

3. به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم

4. شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هوشم

5. حکایتی ز دهانت به گوش جان من آمد

6. دگر نصیحت مردم حکایتست به گوشم

7. مگر تو روی بپوشی و فتنه بازنشانی

8. که من قرار ندارم که دیده از تو بپوشم

9. من رمیده دل آن به که در سماع نیایم

10. که گر به پای درآیم به دربرند به دوشم

11. بیا به صلح من امروز در کنار من امشب

12. که دیده خواب نکردست از انتظار تو دوشم

13. مرا به هیچ بدادی و من هنوز بر آنم

14. که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم

15. به زخم خورده حکایت کنم ز دست جراحت

16. که تندرست ملامت کند چو من بخروشم

17. مرا مگوی که سعدی طریق عشق رها کن

18. سخن چه فایده گفتن چو پند می‌ننیوشم

19. به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل

20. و گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* زهره سازی خوش نمی‌سازد مگر عودش بسوخت
* کس ندارد ذوق مستی میگساران را چه شد
شعر کامل
حافظ
* در دست چه دارند بجز کاسه خالی
* آنها که درین باغ چونرگس نگرانند
شعر کامل
صائب تبریزی
* هزار جامه بدل کرد روزگار و هنوز
* حدیث دیده یعقوب و پیرهن باقی است
شعر کامل
صائب تبریزی