سعدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 457

1. چند بشاید به صبر دیده فرودوختن

2. خرمن ما را نماند حیله بجز سوختن

3. گر نظر صدق را نام گنه می‌نهند

4. حاصل ما هیچ نیست جز گنه اندوختن

5. چند به شب در سماع جامه دریدن ز شوق

6. روز دگر بامداد پاره بر او دوختن

7. زهد نخواهد خرید چاره رنجور عشق

8. شمع و شرابست و شید پیش تو نفروختن

9. تا به کدام آبروی ذکر وصالت کنیم

10. شکر خیالت هنوز می‌نتوان توختن

11. لهجه شیرین من پیش دهان تو چیست

12. در نظر آفتاب مشعله افروختن

13. منطق سعدی شنید حاسد و حیران بماند

14. چاره او خامشیست یا سخن آموختن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* صندل از بهر سر مردم بیدرد بود
* چوب دارست علاج سر دیوانه عشق
شعر کامل
صائب تبریزی
* ای بی نشان محض نشان از که جویمت
* گم گشت در تو هر دو جهان از که جویمت
شعر کامل
عطار
* دل ز گیسوی تو بگسست و به ابرو پیوست
* کار زنجیری عشق تو به شمشیر افتاد
شعر کامل
فروغی بسطامی