غزل شمارهٔ 490
1. ای که ز دیده غایبی در دل ما نشستهای
2. حسن تو جلوه میکند وین همه پرده بستهای
3. خاطر عام بردهای خون خواص خوردهای
4. ما همه صید کردهای خود ز کمند جستهای
5. از دگری چه حاصلم تا ز تو مهر بگسلم
6. هم تو که خستهای دلم مرهم ریش خستهای
7. گر به جراحت و الم دل بشکستیم چه غم
8. میشنوم که دم به دم پیش دل شکستهای
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده