لینک اشتراک گذاری
کپی شد
سعدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 604

1. زنده بی دوست خفته در وطنی

2. مثل مرده‌ایست در کفنی

3. عیش را بی تو عیش نتوان گفت

4. چه بود بی وجود روح تنی

5. تا صبا می‌رود به بستان‌ها

6. چون تو سروی نیافت در چمنی

7. و آفتابی خلاف امکان‌ست

8. که برآید ز جیب پیرهنی

9. وان شکن برشکن قبایل زلف

10. که بلاییست زیر هر شکنی

11. بر سر کوی عشق بازاریست

12. که نیارد هزار جان ثمنی

13. جای آنست اگر ببخشایی

14. که نبینی فقیرتر ز منی

15. هفت کشور نمی‌کنند امروز

16. بی مقالات سعدی انجمنی

17. از دو بیرون نه یا دلت سنگیست

18. یا به گوشت نمی‌رسد سخنی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

حمایت مالی

حمایت مالی داوطلبانه و اختیاری

ابیات برگزیده

* غزل گفتی و در سفتی بیا و خوش بخوان حافظ
* که بر نظم تو افشاند فلک عقد ثریا را
شعر کامل
حافظ
* به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم
* شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هوشم
شعر کامل
سعدی
* کار هر دل نیست راز عشق پنهان داشتن
* زور این می می کند چون نار خندان شیشه را
شعر کامل
صائب تبریزی