سعدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 61

1. افسوس بر آن دیده که روی تو ندیدست

2. یا دیده و بعد از تو به رویی نگریدست

3. گر مدعیان نقش ببینند پری را

4. دانند که دیوانه چرا جامه دریدست

5. آن کیست که پیرامن خورشید جمالش

6. از مشک سیه دایره نیمه کشیدست

7. ای عاقل اگر پای به سنگیت برآید

8. فرهاد بدانی که چرا سنگ بریدست

9. رحمت نکند بر دل بیچاره فرهاد

10. آن کس که سخن گفتن شیرین نشنیدست

11. از دست کمان مهره ابروی تو در شهر

12. دل نیست که در بر چو کبوتر نطپیدست

13. در وهم نیاید که چه مطبوع درختی

14. پیداست که هرگز کس از این میوه نچیدست

15. سر قلم قدرت بی چون الهی

16. در روی تو چون روی در آیینه پدیدست

17. ما از تو به غیر از تو نداریم تمنا

18. حلوا به کسی ده که محبت نچشیدست

19. با این همه باران بلا بر سر سعدی

20. نشگفت اگرش خانه چشم آب چکیدست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به کام تا نرساند مرا لبش چون نای
* نصیحت همه عالم به گوش من بادست
شعر کامل
حافظ
* شانه شمشاد را دست نگارین می کند
* بس که در زلف گرهگیر تو دلها خون شده است
شعر کامل
صائب تبریزی
* گر مرید پیر دیری خرقه خمری کن بمی
* زشت باشد دلق نیلی و شراب لعل فام
شعر کامل
خواجوی کرمانی