سعدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 624

1. روزی به زنخدانت گفتم به سیمینی

2. گفت ار نظری داری ما را به از این بینی

3. خورشید و گلت خوانم هم ترک ادب باشد

4. چرخ مه و خورشیدی باغ گل و نسرینی

5. حاجت به نگاریدن نبود رخ زیبا را

6. تو ماه پری پیکر زیبا و نگارینی

7. بر بستر هجرانت شاید که نپرسندم

8. کس سوخته خرمن را گوید به چه غمگینی

9. بنشین که فغان از ما برخاست در ایامت

10. بس فتنه که برخیزد هر جا که تو بنشینی

11. گر بنده خود خوانی افتیم به سلطانی

12. ور روی بگردانی رفتیم به مسکینی

13. کس عیب نیارد گفت آن را که تو بپسندی

14. کس رد نتواند کرد آن را که تو بگزینی

15. عشق لب شیرینت روزی بکشد سعدی

16. فرهاد چنین کشته‌ست آن شوخ به شیرینی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* غم زمانه خورم یا فراق یار کشم
* به طاقتی که ندارم کدام بار کشم
شعر کامل
سعدی
* قلم نشانهٔ عقل است و تیغ مایهٔ جور
* یکی چو حنظل تلخ و یکی چو شهد شهی
شعر کامل
ناصرخسرو
* اشک خونین نه ز هر آب و گل آید بیرون
* این گل از دامن صحرای دل آید بیرون
شعر کامل
صائب تبریزی