حکایت (12)
یکی از ملوک بی انصاف پارسائی را پرسید که از عبادت ها کدام فاضلترست؟ گفت: ترا خواب نیمروز تا در آن یک نفس خلق را نیازاری
1. ظالمی را خفته دیدم نیمروز
2. گفتم این فتنست خوابش برده به
3. وآنکه خوابش بهتر از بیداریست
4. آنچنان بد زندگانی مرده به
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده