سعدی_گلستانباب اول - در سيرت پادشاهان (فهرست)

حکایت (12)

یکی از ملوک بی انصاف پارسائی را پرسید که از عبادت ها کدام فاضلترست؟ گفت: ترا خواب نیمروز تا در آن یک نفس خلق را نیازاری

1. ظالمی را خفته دیدم نیمروز

2. گفتم این فتنست خوابش برده به

3. وآنکه خوابش بهتر از بیداریست

4. آنچنان بد زندگانی مرده به


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گفتم، ای دل، مرو آنجا که گرفتار شوی
* عاقبت رفتی و آن گفت منت پیش آمد
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* برات رزق تو بر آسمان نوشته خدای
* عبث توقع رزق از زمینیان داری
شعر کامل
صائب تبریزی
* به ادب نافه گشایی کن از آن زلف سیاه
* جای دل‌های عزیز است به هم برمزنش
شعر کامل
حافظ