حکایت (2٥)
یکی از ملوک عرب متعلقان دیوان را فرمود که مرسوم فلانرا چندانکه هست مضاعف کنید که ملازم درگاهست و مترصد فرمان و سایر خدمتکاران بلهو و لعب مشغولند و در ادای خدمت متهاون. صاحبدلی بشنید و گفت: علو درجات بندگان بدرگاه حق جل و علا همین مثال دارد
1. دو بامداد گر آید کسی بخدمت شاه
2. سیم هر آینه در وی کند بلطف نگاه
3. امید هست پرستندگان مخلص را
4. که ناامید نگردند از آستان آله
5. مهتری در قبول فرمانست
6. ترک فرمان دلیل حرمانست
7. هر که سیمای راستان دارد
8. سر خدمت بر آستان دارد
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده