سعدی_گلستانباب پنجم - در عشق و جواني (فهرست)

حکایت (12)

یکی را از علما پرسیدند که کسی با ماهروئی در خلوت نشسته و درها بسته و رقیبان خفته و نفس طالب و شهوت غالب، چنانکه عرب گوید التمر یا نع والناطور غیر مانع.

هیچ باشد که بقوت پرهیزگاری از وی بسلامت بماند. گفت: اگر از مه رویان بسلامت بماند از بدگویان نماند و ان سلم الانسان من سؤ نفسه فمن سؤ ظن المدعی لیس یسلم

1. شاید پس کار خویشتن بنشستن

2. لیکن نتوان زبان مردم بستن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عشق بی جلوه معشوق میسر نشود
* عقل دین کی برد آن وصف که دلّاله کند
شعر کامل
جامی
* یعقوب وار وااسفاها همی‌زنم
* دیدار خوب یوسف کنعانم آرزوست
شعر کامل
مولوی
* ذره ام اما ز فیض داغ عالمسوز عشق
* روشنی بخش زمین و آسمان گردیده ام
شعر کامل
صائب تبریزی