سعدی_مواعظغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 52

1. خلاف راستی باشد، خلاف رای درویشان

2. بنه گر همتی داری، سری در پای درویشان

3. گرت آیینه‌ای باید، که نور حق در او بینی

4. نبینی در همه عالم، مگر سیمای درویشان

5. قبا بر قد سلطانان، چنان زیبا نمی‌آید

6. که این خلقان گردآلوده را، بالای درویشان

7. به مأوی سر فرود آرند، درویشان معاذلله

8. وگر خود جنت‌المأوی بود مأوای درویشان

9. وگر خواهند درویشان، ملک را صنع آن باشد

10. که ملک پادشاهان را کند یغمای درویشان

11. گر از یک نیمه زور آرد، سپاه مشرق و مغرب

12. ز دیگر نیمه بس باشد، تن تنهای درویشان

13. کسی آزار درویشان تواند جست، لا و الله

14. که گر خود زهر پیش آرد، بود حلوای درویشان

15. تو زر داری و زن داری و سیم و سود و سرمایه

16. کجا با این همه شغلت، بود پروای درویشان

17. که حق بینند و حق گویند و حق جویند و حق باشد

18. هر آن معنی که آید در دل دانای درویشان

19. دو عالم چیست تا در چشم اینان قیمتی دارد

20. دویی هرگز نباشد در دل یکتای درویشان

21. سرای و سیم و زر در باز و عقل و جان و دل سعدی

22. حریف اینست اگر داری سر سودای درویشان


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به بزمگاه چمن رو که خوش تماشایی است
* چو لاله کاسهٔ نسرین و ارغوان گیرد
شعر کامل
حافظ
* چشم کوته نظران بر ورق صورت خوبان
* خط همی‌بیند و عارف قلم صنع خدا را
شعر کامل
سعدی
* ما را ز منع عقل مترسان و می بیار
* کان شحنه در ولایت ما هیچ کاره نیست
شعر کامل
حافظ