سعدی_مواعظقصیده ها (فهرست)

قصیدهٔ شمارهٔ 17 - در ستایش قاضی رکن‌الدین

1. بسا نفس خردمندان که در بند هوا ماند

2. در آن صورت که عشق آید خردمندی کجا ماند؟

3. قضای لازمست آن را که بر خورشید عشق آرد

4. که همچون ذره در مهرش گرفتار هوا ماند

5. تحمل چارهٔ عشقست اگر طاقت بری ور نی

6. که بار نازنین بردن به جور پادشا ماند

7. هوادار نکورویان نیندیشد ز بدگویان

8. بیا گر روی آن داری که طعنت در قفا ماند

9. اگر قارون فرود آید شبی در خیل مهرویان

10. چنان صیدش کنند امشب که فردا بینوا ماند

11. بیار ای باد نوروزی نسیم باغ پیروزی

12. که بوی عنبرآمیزش به بوی یار ما ماند

13. تو در لهو و تماشایی کجا بر من ببخشایی

14. نبخشاید مگر یاری که از یاری جدا ماند

15. جوابم گوی و ز جرم کن به هر تلخی که می‌خواهی

16. که دشنام از لب لعلت به شیرین‌تر دعا ماند

17. دری دیگر نمی‌دانم که روی از تو بگردانم

18. مخور زنهار بر جانم که دردم بی‌دوا ماند

19. ملامتگوی بیحاصل نداند درد سعدی را

20. مگر وقتی که در کویی به رویی مبتلا ماند

21. اگر بر هر سر کویی نشیند چون تو بت‌رویی

22. بجز قاضی نپندارم که نفسی پارسا ماند

23. جمال محفل و مجلس امام شرع رکن‌الدین

24. که دین از قوت رایش به عهد مصطفی ماند

25. کمال حسن تدبیرش چنان آراست عالم را

26. که تا دوران بود باقی برو حسن ثنا ماند

27. همه عالم دعا گویند و سعدی کمترین قائل

28. درین دولت که باقی باد تا دور بقا ماند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اندکی کوتاه کن زلف بلند خویشتن
* تا مبادا ناگه افتی در کمند خویشتن
شعر کامل
صائب تبریزی
* گر تو خاری همچو خار اندر طلب سرتیز باش
* تا همه خار تو را همچون گل و نسرین کنند
شعر کامل
مولوی
* آن که ما سرگشته اوییم در دل بوده است
* دوری ما غافلان از قرب منزل بوده است
شعر کامل
صائب تبریزی