صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1021

1. صفحه رخسار تا ساده است فرد باطل است

2. خال تا خط برنیارد دانه بی حاصل است

3. دستگاه حسرت عاشق ز وصل افزون شود

4. حاصل سرو از بهار خوش ثمربار دل است

5. بی قراران بیشتر از وصل لذت می برند

6. شعله تا بر خویش می جنبد شرر در منزل است

7. زهر جای باده می ریزد به جام دوستان

8. دوستی با چشم خونخوار تو زهر قاتل است

9. ذره ای زان حسن عالمگیر نبود بی نصیب

10. دیده ما در غبار، آیینه ما در گل است

11. شعله جواله های هر شاخ گل را در قباست

12. آتشین رخساره ای هر لاله را در محمل است

13. کشور تدبیر را زیر و زبر سازد قضا

14. ورنه در ملک رضا نوشیروان عادل است

15. از سبکروحان به اقلیم فنا پر راه نیست

16. موج تا بر خویش جنبیده است محو ساحل است

17. دل چه می داند که قدرش چیست در دیوان عشق

18. یوسف نادیده مصر از قیمت خود غافل است

19. ارزن انجم نمی ریزد ز دستش بر زمین

20. از سپهر سفله روزی خواستن بی حاصل است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چه ساز بود که در پرده می‌زد آن مطرب
* که رفت عمر و هنوزم دماغ پر ز هواست
شعر کامل
حافظ
* صفای باده روشن ز جوش سینه اوست
* تو چاره ساز خودی آسمان چه خواهد کرد؟
شعر کامل
رهی معیری
* نخل تنهایی من میوه فراوان دارد
* نیست چون بی ثمران حاجت پیوند مرا
شعر کامل
صائب تبریزی