صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 114

1. نیست فرق از تن دل افسرده خودکام را

2. رنگ برگ خویش باشد میوه های خام را

3. با تهی چشمان چه سازد نعمت روی زمین؟

4. خاک نتوانست کردن سیر چشم دام را

5. هر که از روز سیاه نامداران غافل است

6. می پذیرد چون عقیق از ساده لوحی نام را

7. خواهش بی جا مرا محروم کرد از فیض عشق

8. برنمی دارد کریم از سایلان ابرام را

9. عارفان دل را سفید از نقش هستی کرده اند

10. رنگ داغ عیب باشد جامه احرام را

11. ناصح از بیهودگی آبروی خویش برد

12. بوی خون آید ز افغان مرغ بی هنگام را

13. شور بختی تلخکامان را به اصلاح آورد

14. جز نمک درمان نباشد تلخی بادام را

15. فکر صید خلق دارد زاهدان را گوشه گیر

16. خاکساری پرده تزویر باشد دام را

17. خو به مردم کرده را صائب جدایی مشکل است

18. دامن صحراست زندان صیدهای رام را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چهره ات گل در گریبان می کند آیینه را
* طره ات سنبل به دامان می کند آیینه را
شعر کامل
صائب تبریزی
* به خاموشی توان شد گوهر اسرار را محرم
* صدف تا بست از گفتار لب، شد مخزن دریا
شعر کامل
صائب تبریزی
* سوسنی با صد زبان گر حال من با او بگفت
* تو چو نرگس بی‌زبان از چشم اسراری بگو
شعر کامل
مولوی