صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 115

1. کرده ام بر خود گوارا تلخی دشنام را

2. دیده ام در عین ناکامی جمال کام را

3. انتقام هرزه گویان را به خاموشی گذار

4. تیغ می گوید جواب مرغ بی هنگام را

5. کام خود شیرین اگر خواهی، به کام خلق باش

6. تلخ باشد کام دایم مردم ناکام را

7. نقش موم و شعله هرگز راست ننشیند به هم

8. روی از فولاد باید سیلی ایام را

9. لعل سیرابش زکات بوسه بیرون می کند

10. کیست تا آرد به یادش صائب گمنام را؟


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آخر به چه گویم هست از خود خبرم چون نیست
* وز بهر چه گویم نیست با وی نظرم چون هست
شعر کامل
حافظ
* دیگر به کجا می‌رود این سرو خرامان
* چندین دل صاحب نظرش دست به دامان
شعر کامل
سعدی
* وصیت همین است جان برادر
* که اوقات ضایع مکن تا توانی
شعر کامل
سعدی