صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1149

1. شکر ما کوته زبان از کثرت احسان شده است

2. برگ این نخل برومند از ثمر پنهان شده است

3. دست از دامان دلهای پریشان برمدار

4. رو به دریا می رود ابری که بی باران شده است

5. می تراود از در و دیوار او نقش مراد

6. خانه هر کس که چون آیینه بی دربان شده است

7. روزگار غفلت ما می رود چون برق و باد

8. کشتی ما از گرانباری سبک جولان شده است

9. می کشد در جسم، جان از پاکدامانی عذاب

10. مصر بر یوسف ز عصمت تنگ چون زندان شده است

11. سیل بی زحمت به دریا می برد خاشاک را

12. با خرام او، برون رفتن ز خود آسان شده است

13. با ضعیفان پنجه کردن نیست کار سرکشان

14. آتش از خاشاک ما بسیار رو گردان شده است

15. نیست زر در آستین غنچه و دامان گل

16. تا کدامین سرو در گلزار دست افشان شده است

17. از رگ تلخی، میان باده بی زنار نیست

18. در زمان چشم او عالم فرنگستان شده است

19. می خورد تیر حوادث را به جای نیشکر

20. هر که صائب بر سر خوان فلک مهمان شده است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کرد
* باد غیرت به صدش خار پریشان دل کرد
شعر کامل
حافظ
* من به اوج لامکان بردم، وگرنه پیش ازین
* عشقبازی پله ای از دار بالاتر نداشت
شعر کامل
صائب تبریزی
* ژاله و صبح بهم یافته کافور و گلاب
* زاین و آن داروی هر درد سر آمیخته‌اند
شعر کامل
خاقانی