صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1150

1. از شکوه عشق، میدان تنگ بر هامون شده است

2. دامن صحرا ز یک دیوانه پر مجنون شده است

3. می کنم چون موج در آغوش دریا پا دراز

4. تا عنان اختیار از دست من بیرون شده است

5. سرکشی از بس که زین وحشی نگاهان دیده ام

6. باورم ناید که آهو رام با مجنون شده است

7. شانه شمشاد را دست نگارین می کند

8. بس که در زلف گرهگیر تو دلها خون شده است

9. نیست در روی زمین از بی غمی آثار درد

10. چهره زرین نهان در خاک چون قارون شده است

11. ز انقطاع فیض، کوتاه است ایام خزان

12. دولت فصل بهار از فیض روز افزون شده است

13. جلوه همکار می بندد زبان لاف را

14. در زمان قامت او سرو ناموزون شده است

15. همچو داغ لاله چسبیده است صائب بر جگر

16. آه ما از بس که نومید از در گردون شده است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت
* من چرا ملک جهان را به جوی نفروشم
شعر کامل
حافظ
* رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند
* چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند
شعر کامل
حافظ
* کنار آب و پای بید و طبع شعر و یاری خوش
* معاشر دلبری شیرین و ساقی گلعذاری خوش
شعر کامل
حافظ