صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 12

1. نیست از زخم زبان پروا دل بی تاب را

2. مانع از گردش نگردد خار و خس گرداب را

3. تیغ را نتوان برآوردن ز زخم ما به زور

4. از زمین تشنه بیرون شد نباشد آب را

5. جوهر ذاتی است مستغنی ز نور عاریت

6. روغنی حاجت نباشد گوهر شب تاب را

7. قامت خم زندگی را می کند پا در رکاب

8. می گذارد پل در آتش نعل این سیلاب را

9. می کند فکر متین کج بحث را کوته زبان

10. از کجی زور نهنگ آرد برون قلاب را

11. لب ز حرف شکوه بستن تلخ دارد کام من

12. وقت زخمی خوش که بیرون می دهد خوناب را

13. دل منه بر اختر دولت که در هر صبحدم

14. مشرق دیگر بود خورشید عالمتاب را

15. نقد خود را نسیه می سازد ز کوته دیدگی

16. با چراغ آن کس که جوید گوهر شب تاب را

17. سینه خود صائب از گرد کدورت پاک کن

18. صاف اگر با خویش خواهی سینه احباب را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گفت دیوانه مشو دیده ز مهتاب بدوز
* وقت آن نیست‌که مهتاب به‌گز پیمایی
شعر کامل
قاآنی
* کاش آن به خشم رفته ما آشتی کنان
* بازآمدی که دیده مشتاق بر درست
شعر کامل
سعدی
* اگر چون شانه از هر چاک، دل راهی کند پیدا
* همان زلف سبکدستش ز سر وا می کند ما را
شعر کامل
صائب تبریزی