صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1239

1. شوق چون ریگ روان منزل نمی داند که چیست

2. موج این دریا لب ساحل نمی داند که چیست

3. در فضای دشت با صرصر سراسر می رود

4. شمع بی پروای ما محفل نمی داند که چیست

5. جسم ما را در خاک در آغوش نتواند گرفت

6. گردباد آسایش منزل نمی داند که چیست

7. گوهر آسان چون به دست افتد ندارد اعتبار

8. قیمت داغ جنون را دل نمی داند که چیست

9. هر کجا ویرانه ای را یافت، منزل می کند

10. شوق ما را سیل پا در گل نمی داند که چیست

11. صائب از خاک شهیدان شمع روشن می شود

12. سرد گردیدن چراغ دل نمی داند که چیست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز فراق جان من گر ز دو دیده در فشاند
* تو گمان مبر که از وی دل پرگهر ندارم
شعر کامل
مولوی
* چون شجاعت نبود، تیغ کند کار نیام
* جوهری مردی اگر هست، عصا شمشیرست
شعر کامل
صائب تبریزی
* نشان عهد و وفا نیست در تبسم گل
* بنال بلبل بی دل که جای فریادست
شعر کامل
حافظ