صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1483

1. دل ز خال لب منظور گرفتن ستم است

2. دانه را از دهن مور گرفتن ستم است

3. خون خود ما به دو چشم تو نمودیم حلال

4. باده از مردم مخمور گرفتن ستم است

5. سخن تنگدلان را نبود پا و سری

6. خرده بر غنچه مستور گرفتن ستم است

7. در تنوری چه نفس راست نماید طوفان؟

8. سر این باده پر زور گرفتن ستم است

9. شور باشد نمک محفل ما باده کشان

10. بر جراحت ره ناسور گرفتن ستم است

11. به قدح دست مکن پیش خم باده دراز

12. تا بود مهر، ز مه نور گرفتن ستم است

13. عشق در عقل تهی مغز عبث پیچیده است

14. پنجه با مردم بی زور گرفتن ستم است

15. گر چه ظرف سخن حق نبود مردم را

16. دهن جرأت منصور گرفتن ستم است

17. در چنین وقت که از دست تو می ریزد آب

18. دست بر آتشم از دور گرفتن ستم است

19. دزد را دار کند راست، ترحم مکنید

20. که عصا را ز کف کور گرفتن ستم است

21. زخم در کان نمک کهنه نگردد صائب

22. دل ازین عالم پر شور گرفتن ستم است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گفت دیوانه مشو دیده ز مهتاب بدوز
* وقت آن نیست‌که مهتاب به‌گز پیمایی
شعر کامل
قاآنی
* یارب از عرفان مرا پیمانه ای سرشار ده
* چشم بینا، جان آگاه و دل بیدار ده
شعر کامل
صائب تبریزی
* خموش باش که گفتی بسی و کس نشنید
* که این دهل ز چه بام‌ست و این بیان ز کجا
شعر کامل
مولوی