صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1519

1. نه همین مشک مرا خون جگر ساخته است

2. عشق بسیار ازین عیب هنر ساخته است

3. در ته سنگ ملامت، دل خوش مشرب ما

4. کبک مستی است که با کوه و کمر ساخته است

5. مطلبی نیست کز آن بحر کرم نتوان یافت

6. صدف از ساده دلیها به گهر ساخته است

7. کشتی از بحر گهر خیز به خشکی بسته است

8. طوطیی کز لب لعلش به شکر ساخته است

9. دامن شب مده از دست که این بحر گهر

10. نفس سوخته را عنبر تر ساخته است

11. می تواند ز بناگوش بتان گلها چید

12. هر که چون زلف ز هر حلقه نظر ساخته است

13. کیمیایی است قناعت که به شیرین کاری

14. خاک را در دهن مور شکر ساخته است

15. یک نظر با رخ آن دلبر نوخط چه کند؟

16. که ز هر حلقه خط، روی دگر ساخته است

17. رفته آرام و قرار از رگ جانها، تا زلف

18. دست خود حلقه بر آن موی کمر ساخته است

19. نیست پیکان تو از سینه صائب دلگیر

20. با لب خشک صدف، آب گهر ساخته است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اگر ممالک روی زمین به دست آری
* بهای مهلت یک روزه زندگانی نیست
شعر کامل
سعدی
* گر زیر درخت گل باز آنی و بنشینی
* هر باد که برخیزد گل بر سر گل ریزد
شعر کامل
کمال خجندی
* گفت اگر بر آستانم آب خواهی زد ز اشک
* هم به مژگانت بروب آن خاک در گفتم بچشم
شعر کامل
کمال خجندی