صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1520

1. که به سیب ذقنش چشم هوس دوخته است؟

2. که سهیل (از) عرق شرم برافروخته است

3. چون ز آتشکده دل به سلامت گذرد؟

4. آن که از پرتو مهتاب رخش سوخته است

5. ما چو طاوس ز بال وپر خود در دامیم

6. دام زلف تو چه صد چشم به ما دوخته است؟

7. ترتیب کرد مرا عشق و به جایی نرسید

8. ابر نیسان چه کند، دانه ما سوخته است

9. خنده صبح به فانوس تجلی دارد

10. تا ز شمع رخت آیینه برافروخته است

11. در زبان آوری خانه ما حرفی نیست

12. نه چو طوطی سخن از آینه آموخته است

13. بوسه ای گر نربوده است ز یاقوت لبش

14. دهن لاله چرا تا به جگر سوخته است؟

15. آتش از خانه همسایه به همسایه فتد

16. صائب از پهلوی دل درد و غم اندوخته است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از نگاهی می دهد جان چشم او عشاق را
* نرگس بیمار اینجا کار عیسی می کند
شعر کامل
صائب تبریزی
* هر ناله و فریاد که کردم نشنیدی
* پیداست نگارا که بلند است جنابت
شعر کامل
حافظ
* اگر مراد نصیحت کنان ما اینست
* که ترک دوست بگویم تصوریست محال
شعر کامل
سعدی