صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2035

1. مجروح عشق را سر و برگ علاج نیست

2. این خون گرفته را به طبیب احتیاج نیست

3. برق از زمین سوخته نومید می رود

4. تاراج دیده را غم باج و خراج نیست

5. در وادیی که قطع امیدست چاره ساز

6. دردی که بی دوا نشد آن را علاج نیست

7. مجنون چه خون که در دل لیلی نمی کند

8. از خود رمیده را به وصال احتیاج نیست

9. راضی نمی شوند به گنج از دل خراب

10. در ملک عشق برده معمور باج نیست

11. بر تخت دار، شوکت منصور را ببین

12. کیفیت بلند کم از هیچ تاج نیست

13. این آن غزل که اهلی شیراز گفته است

14. آن را که عقل نیست به هیچ احتیاج نیست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به روز مرگ چو تابوت من روان باشد
* گمان مبر که مرا درد این جهان باشد
شعر کامل
مولوی
* همه وقت عارفان را نظرست و عامیان را
* نظری معاف دارند و دوم روا نباشد
شعر کامل
سعدی
* در بهار از من مرنج ای باغبان گاهی اگر
* یاد از بی برگی فصل خزان آرم تو را
شعر کامل
هاتف اصفهانی