صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 211

1. از هوا گیرد سر دیوانه سنگ خاره را

2. نیست از رطل گران اندیشه ای میخواره را

3. خاطر آشفته را شیرازه کنج عزلت است

4. دل ز جمعیت پریشان می شود سی پاره را

5. خصم را کردم به همواری حصار خویشتن

6. می کند آیینه من موم، سنگ خاره را

7. از تردد کرد آزارم دل بی آرزو

8. خواب طفلان لنگر تمکین بود گهواره را

9. نیست چشم شوخ را مانع ز گردش بیخودی

10. ماندگی از سیر نبود اختر سیاره را

11. نیست ممکن برق را در ابر پنهان داشتن

12. چون عنانداری کنم آن شوخ آتشپاره را؟

13. سیر و دور سبحه در محراب افزون می شود

14. در عبادت جمع چون سازم دل صد پاره را؟

15. ریزه چینان قناعت را تلاش رزق نیست

16. سنگ، روزی می رساند مرغ آتشخواره را

17. می پذیرد گر به خود شیرازه اوراق خزان

18. می توان گردآوری کردن دل صد پاره را

19. کاسه دریوزه گردد چون صدف شد بی گهر

20. ریزش دندان فزاید حرص روزی خواره را

21. تا به چند این صید وحشی را عنانداری کنم؟

22. سر به صحرا می دهم صائب دل آواره را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* الا ای یوسف مصری که کردت سلطنت مغرور
* پدر را بازپرس آخر کجا شد مهر فرزندی
شعر کامل
حافظ
* جفا می‌کن جفایت جمله لطف است
* خطا می‌کن خطای تو صواب است
شعر کامل
مولوی
* ای صبا امشبم مدد فرمای
* که سحرگه شکفتنم هوس است
شعر کامل
حافظ