صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2132

1. روشندل و دلبستگی تن چه خیال است؟

2. خورشید و نظربازی روزن چه خیال است؟

3. در رشته جان تا ز تعلق گرهی هست

4. بیرون شدن از چشمه سوزن چه خیال است؟

5. چون رنگ می از درد نگردیده مصفا

6. از شیشه افلاک گذشتن چه خیال است؟

7. بی علم و عمل راه سلامت نتوان رفت

8. بی بال و پر از دام پریدن چه خیال است؟

9. خورشید تهیدست ازان انجمن آمد

10. دست من و آن گوشه دامن چه خیال است؟

11. چون عشق به پیراهن یوسف نکند رحم

12. در پرده ناموس نشستن چه خیال است؟

13. جایی که فلک یک نفس آرام ندارد

14. در دامن خود پای شکستن چه خیال است؟

15. تا دور چو نعلین نسازی دو جهان را

16. صائب سفر وادی ایمن چه خیال است؟


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* غیرتم آید شکایت از تو به هر کس
* درد احبا نمی‌برم به اطبا
شعر کامل
سعدی
* اینقدر کز تو دلی چند بود شاد، بس است
* زندگانی به مراد همه کس نتوان کرد
شعر کامل
صائب تبریزی
* گفتا کجاست ایمن گفتم که زهد و تقوا
* گفتا که زهد چه بود گفتم ره سلامت
شعر کامل
مولوی