صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2141

1. محو رخ زیبای تو فارغ ز جهان است

2. بیداری حیرت زدگان خواب گران است

3. پوشیدن چشم از دو جهان سود نبخشد

4. مادام که دل در بر سالک نگران است

5. تا دست برآورده ام از خرقه تجرید

6. بر پیکر من بند قبا بند گران است

7. پیداست چو ابر تنک جلوه خورشید

8. در پرده چشمی که خیال تو نهان است

9. چون سیل، طلبکار ترا سنگ ملامت

10. در قطع بیابان طلب، سنگ فسان است

11. در مشرب من خلوت اگر خلوت گورست

12. بسیار به از صحبت ابنای زمان است

13. صائب مکن اندیشه جان در سفر عشق

14. کاین مرحله را ریگ روان خرده جان است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* یک عمر می توان سخن از زلف یار گفت
* در بند آن مباش که مضمون نمانده است
شعر کامل
صائب تبریزی
* هر دم از روی تو نقشی زندم راه خیال
* با که گویم که در این پرده چه‌ها می‌بینم
شعر کامل
حافظ
* یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور
* کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
شعر کامل
حافظ