صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2145

1. دل نقطه بسم الله دیوان جنون است

2. جان رشته شیرازه فرقان جنون است

3. پیکان قدر، غنچه پژمرده عشق است

4. شمشیر قضا، موجه عمان جنون است

5. این عقل که هنگامه گفتار فرو چید

6. موری است که در دست سلیمان جنون است

7. شوری که نمکسود کند مغز زمین را

8. گردی ز نمکدان سر خوان جنون است

9. یونان خرد را صدف بحر نمودن

10. موقوف به یک موجه طوفان جنون است

11. مغزم به سر از خشک دماغی کف خاکی است

12. کو روغن بادام، که طغیان جنون است

13. لاحول خرد شد سر دیوانه ما را

14. زنجیر که بسم الله دیوان جنون است

15. صائب سر من پوچ شد از زمزمه عقل

16. خرم سر آن کس که به فرمان جنون است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اگر چه در طلبت همعنان باد شمالم
* به گرد سرو خرامان قامتت نرسیدم
شعر کامل
حافظ
* هر دم چو تاک بار درختی نمی شویم
* چون سرو بسته ایم به دل بار خویش را
شعر کامل
صائب تبریزی
* یار آن بود که صبر کند بر جفای یار
* ترک رضای خویش کند در رضای یار
شعر کامل
سعدی