غزل شمارهٔ 2230
1. در جوش لاله و گل، دیوانه را عروسی است
2. چون تابه گرم گردد، این دانه را عروسی است
3. از سینه های گرم است هنگامه جهان گرم
4. تا هست باده در جوش میخانه را عروسی است
5. رطل گران بود سنگ از دست تازه رویان
6. هر جا که کودکانند دیوانه را عروسی است
7. شد عشق سنگدل شاد تا باختیم ایمان
8. برگشت هر که از دین بتخانه را عروسی است
9. هنگامه محبت افسردگی ندارد
10. از فیض عشق سی شب پروانه را عروسی است
11. نگذاشت شور مجنون یک طفل در دبستان
12. در خانه ای عروسی، صد خانه را عروسی است
13. باطل ز قرب باطل صائب شکفته گردد
14. در گوش خوابناکان افسانه را عروسی است
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده