صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2231

1. هر خار این گلستان مفتاح دلگشایی است

2. هر شبنمی درین باغ جام جهان نمایی است

3. هر غنچه خموشی مکتوب سر به مهری است

4. هر بانگ عندلیبی آواز آشنایی است

5. هر لاله ای درین باغ چشمی است سرمه آلود

6. هر خار این بیابان مژگان دلربایی است

7. هر لخت دل شهیدی است دست از حیات شسته

8. دامان اشک ریزان صحرای کربلائی است

9. آیینه خانه دل از زنگ اگر برآید

10. هر برگ سبز این باغ طوطی خوش نوایی است

11. آواره طلب را خضرست هر سیاهی

12. کشتی شکستگان را هر موج ناخدایی ا ست

13. تا نور حسن مطلب گوهر فروز خاک است

14. هر جغد بی پر و بال در چشم خود همایی است

15. با دستگاه فردوس یک باغبان چه سازد؟

16. هر جزو حسن او را مشاطه جدایی است

17. هر چند قلزم عشق بر یک هواست دایم

18. در هر سر حبابی از شوق او هوایی است

19. دل چون ز پا نشیند، جان چون قرار گیرد؟

20. در هر شکنج زلفش هنگامه جدایی است

21. ای برق بی مروت، پا را شمرده بگذار

22. هر خار این بیابان رزق برهنه پایی است

23. تا عشق سایه افکند بر خامه تو صائب

24. مشتاق ناله توست هر جا که خوش نوایی است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عجب مدار که سعدی به یاد دوست بنالد
* که عشق موجب شوقست و خمر علت مستی
شعر کامل
سعدی
* پیر گردیدی و کشت املت زرد نشد
* بوی کافور شنیدی و دلت سرد نشد
شعر کامل
صائب تبریزی
* شبنم ز باغبان نکشد منت وصال
* معشوق در کنار بود پاک دیده را
شعر کامل
صائب تبریزی