صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2316

1. تا زخط حسن تو عنبر بر سر آتش نهاد

2. مغز ما سوداییان سر بر سر آتش نهاد

3. آه از آن رخساره نو خط که از هر حلقه ای

4. عاشقان را نعل دیگر بر سر آتش نهاد

5. شد جهان تاریک در چشم، چو عشق تاج بخش

6. از پر پروانه افسر بر سر آتش نهاد

7. عشق را دارالامانی نیست جز آغوش حسن

8. آشیان خود سمندر بر سر آتش نهاد

9. هر که چون گل از وفای نوبهار آگاه شد

10. نقد و جنس خویش یکسر بر سر آتش نهاد

11. چون پر و بال سمندر، عشق اگر یاری کند

12. می توان پهلوی لاغر بر سر آتش نهاد؟

13. دل درون سینه ام از آرزوی خام مرد

14. چند بتوان هیزم تو بر سر آتش نهاد

15. کم شتابی داشت عمر ما، که از قد دو تا

16. دور گردون نعل دیگر بر سر آتش نهاد!

17. هر که صائب از خس و خار علایق پاک شد

18. می تواند پا چو صر صر بر سر آتش نهاد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* کلک مشکین تو روزی که ز ما یاد کند
* ببرد اجر دو صد بنده که آزاد کند
شعر کامل
حافظ
* کار من اینست که کاریم نیست
* عاشقم از عشق تو عاریم نیست
شعر کامل
مولوی
* مرا به ساده دلی های من توان بخشید
* خطا نموده ام و چشم آفرین دارم
شعر کامل
نظیری نیشابوری