صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2427

1. خط عیان شد تا بساط زلف او برچیده شد

2. فتنه ها بیدار گردد چون علم خوابیده شد

3. سالها دندان خاموشی فشردم بر جگر

4. تا دهانم چون صدف پر گوهر سنجیده شد

5. در دل عشاق بیم بازگشت حشر نیست

6. در بهشت افتاد هر تخمی که آتش دیده شد

7. ریخت چون دندان، امید زندگی بی حاصل است

8. می رسد بازی به آخر مهره چون برچیده شد

9. پنجه تدبیر از کارم سری بیرون نبرد

10. شانه را صدچاک دل زین زلف ماتم دیده شد

11. از سبکسیری، بساط زندگی چون گردباد

12. تا نفس را راست کردم چیده و برچیده شد

13. سازد اسباب توجه را فزون درماندگی

14. چار جانب قبله گردد قبله چون پوشیده شد

15. فتنه دنیا شدن صائب زکوته دیدگی است

16. چشم می پوشد زعالم هر که صاحب دیده شد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* همیشه نرگس مست تو را بیمار می‌بینم
* ولی در عین بیماریش مردم‌دار می‌بینم
شعر کامل
سلمان ساوجی
* اگر آلوده درمان نسازی درد را صائب
* ز بیماری همان بیمار داری می شود پیدا
شعر کامل
صائب تبریزی
* شکرانه‌ای که شاه نکویان شدی به حسن
* می‌باید التفات به حال گدا کنی
شعر کامل
فروغی بسطامی