صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2486

1. شوخ چشمان درد بیش و کم به دل افزوده اند

2. ورنه ارباب رضا از بیش و کم آسوده اند

3. شور محشر را صفیر نی تصور می کنند

4. این سیه مستان غفلت بس که خواب آلوده اند

5. هر که دید آن خالها بر دور چشم یار، گفت

6. این غزالان بین که برگرد حرم آسوده اند

7. کیستم من تا به گرد محمل لیلی رسم؟

8. برق و باد از دور گردان قدم فرسوده اند

9. با چنین عجزی که بیکاری نمی آید زما

10. کار دنیا را و عقبی را به ما فرموده اند

11. این جواب آن غزل صائب که می گوید حکیم

12. بر بنا گوشت مثال کفر و دین بنموده اند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اگر چه مغز بادام است بس نغز
* بباید پوست کندن تا دهد مغز
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* تا مگر یک نفسم بوی تو آرد دم صبح
* همه شب منتظر مرغ سحرخوان بودم
شعر کامل
سعدی
* گر چه روزی تیره تر از شام غم باشد مرا
* در دل روشن صفای صبحدم باشد مرا
شعر کامل
رهی معیری