صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2506

1. چون زتاب می رخت بر لاله پهلو می زند

2. غنچه در پیش گل روی تو زانو می زند

3. چون شود از عارضش آب طراوت موج زن

4. از خجالت دست خود آیینه بر رو می زند

5. از شبیخون خزان سنگش به مینا می خورد

6. باغ کز بادام خواب چارپهلو می زند

7. در خلاف وعده ابرویت سرآمد گشته است

8. در کجیها این ترازو راستی مو می زند

9. کیست تا همچشم یار شوخ چشم ما شود؟

10. هر نگاهش بر صف صد دشت آهو می زند

11. پاک طینت از حدیث سرد از جا کی رود؟

12. آب گوهر از صبا کی چین بر ابرو می زند؟

13. صائب از بس سینه را از مهر صیقل داده ایم

14. پیش ما صافی دلان آیینه زانو می زند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هرچند به عشرت گذرد فرصت پیری
* ایّام جوانی نتوان کرد فراموش
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* ز حد گذشت جدایی میان ما ای دوست
* بیا بیا که غلام توام بیا ای دوست
شعر کامل
سعدی
* آن کس است اهل بشارت که اشارت داند
* نکته‌ها هست بسی محرم اسرار کجاست
شعر کامل
حافظ