صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2691

1. محنت امروز، فردا جمله راحت می شود

2. اشک خونین آب صحرای قیامت می شود

3. تلخی بیداری شبهای این محنت سرا

4. در شبستان لحد خواب فارغت می شود

5. در لباس آب کوثر می کند جولان سرشک

6. آههای سرد سروباغ جنت می شود

7. ناامید از آه سرد و ناله سوزان مباش

8. کاین بخار و دود آخر ابر رحمت می شود

9. دست هر کس را که می گیری درین آشوبگاه

10. بر چراغ زندگی دست حمایت می شود

11. تا پریشان است دل در شهر بند کثرتی

12. خویش را هرگاه سازی جمع، وحدت می شود

13. پیش اهل دل ندارد فوت مطلبی ماتمی

14. بیشتر از فوت وقت اینجا مصیبت می شود

15. عشق را سنگ ملامت می شود سنگ فسان

16. عقل خام است آن که دلسرد از نصیحت می شود

17. می کند بیهوده گویی خانه دل را سیاه

18. چون نفس در سینه دزدی نور حکمت می شود

19. هرکسی را حد خود باشد حصار عافیت

20. جغد در ویرانه از اهل سعادت می شود

21. گوشه گیری را بلایی همچو شهرت در قفاست

22. چاره این درد بی درمان به صحبت می شود

23. می شود شیرین به مهلت آب دریا در صدف

24. میگساری مایه اشک ندامت می شود

25. هر سرایی را چراغی هست صائب در جهان

26. خانه دل روشن از نور عبادت می شود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* لب به هر طعمه میالای که دندان شکند
* بر سر خوان فرومایه ز پالودۀ قند
شعر کامل
جامی
* از خویش برون آی که پیراهن بادام
* از پوست چو زد خیمه برون، پرده قندست
شعر کامل
صائب تبریزی
* شب صحبت غنیمت دان و داد خوشدلی بستان
* که مهتابی دل افروز است و طرف لاله زاری خوش
شعر کامل
حافظ