صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2989

1. کسی از زلف پریشان خونبهای دل نمی گیرد

2. صبا را کس به خون لاله بسمل نمی گیرد

3. زبخششهای عشق (پاک) طینت سینه ای دارم

4. که چون آیینه کین سنگ را در دل نمی گیرد

5. عجب دارم همای وصل بر من سایه اندازد

6. که جغد ازنا کسی در خانه ام منزل نمی گیرد

7. اگر دامن زند در کشتن ما بر میان قاتل

8. به خاک و خون تپیدن را کس از بسمل نمی گیرد

9. اگر خاکستر پروانه دارد شعله غیرت

10. چرا خون چراغ کشته از محفل نمی گیرد؟

11. لحد گهواره سان می لرزد از بیتابی جسمم

12. زشوخی کشتیم آرام در ساحل نمی گیرد

13. زسوز سینه مجنون صحرایی عجب دارم

14. که چون فانوس، آتش در دل محمل نمی گیرد

15. طلبکار تو چون سیلاب بر قلزم زند خود را

16. به هر فرسنگ چون سنگ نشان منزل نمی گیرد

17. چسان در رخنه دل داغ عشقش را کنم پنهان؟

18. کسی آیینه خورشید را در گل نمی گیرد

19. دل ما در تلاش زخم دارد همت دیگر

20. به یک زخم نمایان دست از قاتل نمی گیرد

21. مرا این شیوه صائب ()خویشتن دارد

22. که گر پیکان به چشمش می زنی در دل نمی گیرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* فرخنده باد طلعت خوبت که در ازل
* ببریده‌اند بر قد سروت قبای ناز
شعر کامل
حافظ
* وصال او ز عمر جاودان به
* خداوندا مرا آن ده که آن به
شعر کامل
حافظ
* چون شجاعت نبود، تیغ کند کار نیام
* جوهری مردی اگر هست، عصا شمشیرست
شعر کامل
صائب تبریزی