صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3036

1. خوشا افتاده ای کز خاک ره چالاک برخیزد

2. کند در خاک دشمن را و خود از خاک برخیزد

3. گناه ما غبار خاطر رحمت نمی گردد

4. فروغ مهر از دریای پرخون پاک برخیزد

5. مباد از نشأه می سرخ رویی می پرستی را

6. که در ایام بی برگی زپای تاک برخیزد

7. (چراغ دیده عشاق وقتی می شود روشن

8. که دود خط از ان رخسار آتشناک برخیزد)

9. ندارد اعتبار خاک، خون مشک در زلفش

10. به یک سودا درین بازار باد از خاک برخیزد

11. ندارد حاصلی جز قبض خاطر خاک اصفاهان

12. نباشد بسط در خاکی کز او تریاک برخیزد

13. مجو درک سخن از خام طبعان جهان صائب

14. که از خاکستر دل شعله ادراک برخیزد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گوشم شنید قصه ایمان و مست شد
* کو قسم چشم صورت ایمانم آرزوست
شعر کامل
مولوی
* بلاهای سیه را جمع کردند
* ازان زلف پریشان آفریدند
شعر کامل
صائب تبریزی
* تو حکیمی تو عظیمی تو کریمی تو رحیمی
* تو نمایندهٔ فضلی تو سزاوار ثنایی
شعر کامل
سنایی