صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3139

1. زمین و آسمان از ناله من در خروش آمد

2. نشست از جوش دریا، سینه من تا به جوش آمد

3. نشاط دایمی خواهی، به درد از صاف قانع شو

4. که در دورست دایم جام هر کس درد نوش آمد

5. تو محو رنگ و بویی، ورنه از هر جنبش خاری

6. صریر خامه تقدیر، عارف را به گوش آمد

7. زدست رد مردم آن که می نالد نمی داند

8. که از دست نوازش کوه غم ما را به دوش آمد

9. خرابات مغان پرجوش بود از شور من صائب

10. جهان افسرده شد دیوانه ما تا به هوش آمد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* من دلی ‌دارم ز عشقش گرم و پیش او شوم
* تا مگر بنشاند این گرمی به کافور و گلاب
شعر کامل
امیر معزی
* پیاز آمد آن بی هنر جمله پوست
* که پنداشت چون پسته مغزی در اوست
شعر کامل
سعدی
* دل می رود به حلقه زلفش به پای خود
* دام آنچنان خوش است و شکار اینچنین خوش است
شعر کامل
صائب تبریزی