صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3356

1. قطع امید ازان موی کمر نتوان کرد

2. راه باریک چو افتاد گذر نتوان کرد

3. صبر را حوصله جنبش مژگان تو نیست

4. پیش شمشیر قضا سینه سپر نتوان کرد

5. دلم از رشک تماشایی او پر خون است

6. گر چه در چشمه خورشید نظر نتوان کرد

7. خرد سست قدم را به حریفان بگذار

8. که به این بدرقه از خویش سفر نتوان کرد

9. نگذری تا ز سر هستی ناقص چو حباب

10. سر ازین قلزم خونخوار بدر نتوان کرد

11. ای بسا رزم که مردی سپر انداختن است

12. به شجاعت همه جا دست بدر نتوان کرد

13. نفس برق درین وادی خونخوار گداخت

14. از تمنای جهان زود گذر نتوان کرد

15. عقده ای نیست درین دایره بی سر و پا

16. که ز هم باز به یک آه سحر نتوان کرد

17. دهن از خبث بشو پاک که مانند صدف

18. آب را بی دهن پاک، گهر نتوان کرد

19. تا چو کشتی ننهی بار رفیقان بر دل

20. پنجه در پنجه دریای خطر نتوان کرد

21. تا نمی در قدح اهل مروت باقی است

22. صائب از کوی خرابات سفر نتوان کرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گل سوری که عروس چمنش می‌خوانند
* گو بده باده درین حجله که سورست اینجا
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* چنین قفس نه سزای چو من خوش الحانیست
* روم به گلشن رضوان که مرغ آن چمنم
شعر کامل
حافظ
* بجای سخن گر بتو جان فرستم
* چنان دان که زیره بکرمان فرستم
شعر کامل
سیف فرغانی