صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3395

1. چه میان است که دایم چو دل من لرزد

2. اینقدر مور مگر بر سر خرمن لرزد؟

3. عجبی نیست ز تأثیر نظربازیها

4. که دل چشمه خورشید به روزن لرزد

5. سخن از موی میان و سر زلفش مکنید

6. مپسندید کز این بیش دل من لرزد

7. دانه ام خال لب کشت شد از سوختگی

8. در زمینی که دل برق به خرمن لرزد

9. تنگ چشمی اگر (از) خاک چنین گیرد اوج

10. دل عیسی به سر سوزن آهن لرزد

11. لرزش مردم عالم به سر دین و دل است

12. دل صائب به سر طره پرفن لرزد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نشود دیده من باز چو بادام به سنگ
* بس که از دیدن اوضاع جهان سیرم من
شعر کامل
صائب تبریزی
* چنین پرشور از ان کان ملاحت گر جهان گردد
* رگ تلخی درین بستان به بادامی نمی ماند
شعر کامل
صائب تبریزی
* توانگرا در رحمت به روی درویشان
* مبند و گر تو ببندی خدای بگشاید
شعر کامل
سعدی