صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3396

1. پیر بر زندگی افزون ز جوان می لرزد

2. برگ بر خویش در ایام خزان می لرزد

3. نیست تاب نفس سرد دل روشن را

4. شمع در وقت سحرگاه ازان می لرزد

5. دل ز آسودگی جسم نیاید به قرار

6. شد زمین ساکن و این خانه همان می لرزد

7. از جلای دل خود هر که به تن پردازد

8. ساده لوحی است که بر آینه دان می لرزد

9. می شود از در نابسته پریشان، خاطر

10. دل آسوده ز چشم نگران می لرزد

11. مهد آرام پریشان سخنان خاموشی است

12. بیشتر بر سر گفتار زبان می لرزد

13. وطن از یاد به خونگرمی غربت نرود

14. آب در لعل گران قیمت ازان می لرزد

15. دل به جان لرزد ازان قامت چون تیر خدنگ

16. آنچنان کز قدر انداز نشان می لرزد

17. در ته آب بقا پاس نفس می دارد

18. زیر شمشیر تو هرکس که به جان می لرزد

19. به زر قلب اگر یوسف خود بفروشم

20. دلم از غبن خریدار همان می لرزد

21. گر چه فرسوده شد از خوردن نان دندانش

22. کوته آندیش همان در غم نان می لرزد

23. آنچنان کز نفس سرد خزان لرزد برگ

24. صائب از گرمی احباب چنان می لرزد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* روان گوشه گیران را جبینش طرفه گلزاریست
* که بر طرف سمن زارش همی‌گردد چمان ابرو
شعر کامل
حافظ
* باده یک ساغرند و پشت و روی یک ورق
* چون گل رعنا خزان و نوبهار زندگی
شعر کامل
صائب تبریزی
* یوسف از غیرت آن نرگس نیلوفر رنگ
* رفت تا مصر که در نیل زند پیراهن
شعر کامل
صائب تبریزی