صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3572

1. در خیالم اگر آن زلف پریشان می بود

2. نفس سوخته ام سنبل و ریحان می بود

3. دردمندان چه قدر خون جگر می خوردند

4. درد بیدردی اگر قابل درمان می بود

5. می شد از حبس دل دولت هر جایی خون

6. رزق اسکندر اگر چشمه حیوان می بود

7. گر گلوگیر نمی شد غم نان مردم را

8. همه روی زمین یک لب خندان می بود

9. دارد از خرمن من برق دریغ ابر بهار

10. آه اگر مزرع من تشنه باران می بود

11. داده بودند عنان تو به دست تو، اگر

12. جنبش نبض تو در قبضه فرمان می بود

13. صائب اسرار جهان جمله به من می شد فاش

14. اگر آیینه من دیده حیران می بود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گفتم زمان عشرت دیدی که چون سر آمد
* گفتا خموش حافظ کاین غصه هم سر آید
شعر کامل
حافظ
* در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد
* حالتی رفت که محراب به فریاد آمد
شعر کامل
حافظ
* به چه تقصیر زرم قسمت آتش گردید؟
* خنده چون گل به تهیدستی خاری نزدم
شعر کامل
صائب تبریزی