صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3575

1. یاد آن جلوه مستانه کی از دل برود؟

2. این نه موجی است که از خاطر ساحل برود

3. خط سبز تو محال است که از دل برود

4. این نه نقشی است که هرگز ز مقابل برود

5. نیست بیرون ز سراپرده دل لیلی ما

6. هر که خواهد به تماشا پی محمل برود

7. ما نه آنیم که بر ما نکند رحم کسی

8. خون ما پیشتر از دیده قاتل برود

9. سوزنی لنگر پرواز مسیحا گردید

10. این نه راهی است که مجنون به سلاسل برود

11. صرف افسوس شود مایه اشک و آهش

12. هرکه چون شمع، ندانسته به محفل برود

13. هرکه باری ز دل راهروان بردارد

14. راست چون راه، سبکبار به منزل برود

15. دیده روزنه اش داغ ندامت گردد

16. ناامید از در هر خانه که سایل برود

17. ساده لوحی که شکایت کند از شورش بحر

18. واگذارش که چو خاشاک به ساحل برود

19. صید ما گرچه زبون است، ولی بیرحمی

20. جوهری نیست که از خنجر قاتل برود

21. جستجوی گهر از نقش پی موج کند

22. ساده لوحی که ره حق به دلایل برود

23. بی صفا شد گهر روح ز آمیزش جسم

24. چند این قافله آینه در گل برود؟

25. می کشد در دل شبها نفسی موج سراب

26. وای بر حال نگاهی که پی دل برود

27. آه حسرت نفس بیهده ای می سوزد

28. خط ریحان نه غباری است که از دل برود

29. چه گل از لیلی بی پرده تواند چیدن؟

30. هرکه از راه به آرایش محمل برود

31. منع صائب مکن از بیخودی ای عقل فضول

32. هرکه مجنون بود از میکده عاقل برود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* کار زلف توست مشک‌افشانی و نظارگان
* مصلحت را تهمتی بر نافهٔ چین بسته‌اند
شعر کامل
حافظ
* بهر جایگه یار درویش باش
* همه رادبا مردم خویش باش
شعر کامل
فردوسی
* نمی‌بینم از همدمان هیچ بر جای
* دلم خون شد از غصه ساقی کجایی
شعر کامل
حافظ