صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3644

1. نه همین دل ز سر زلف تو مفتون گردید

2. هرکه پیوست به این سلسله مجنون گردید

3. حسن از تربیت عشق زبان آور شد

4. سرو در زیر پر فاخته موزون گردید

5. شب مهتاب بود روز سیه در نظرش

6. دل هرکس که در آن طره شبگون گردید

7. بخل آن روز دوانید رگ و ریشه به خاک

8. که زمین پرده مستوری قارون گردید

9. هرکه مفتون سر زلف سخن شد، داند

10. که دل صائب از اندیشه چرا خون گردید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز بس زهر شکایت خوردم و بر لب نیاوردم
* به سبزی می زند تیغ زبان چون پسته در کامم
شعر کامل
صائب تبریزی
* بهار خرمی در پوست دارد نخل بی برگش
* به ظاهر گر چه افسرده است در فصل خزان سودا
شعر کامل
صائب تبریزی
* فاش می‌گویم و از گفته خود دلشادم
* بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم
شعر کامل
حافظ