صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3715

1. چه نکهت است که باد بهار می آرد؟

2. که هوش می بدر از دل، قرار می آرد

3. شکوفه ای که ز طرف چمن هوا گیرد

4. کبوتری است که پیغام یار می آرد

5. وصال گل به کسی می رسد که چون شبنم

6. به گلشن آینه بی غبار می آرد

7. غبار حیرت اگر دیده را نپوشاند

8. که تاب جلوه آن شهسوار می آرد؟

9. دل آن ریاض که سرو تو جلوه گر گردد

10. دل شکسته صنوبر به بار می آرد

11. مرا چو برگ خزان دیده می کشد بر خاک

12. رخی که رنگ به روی بهار می آرد

13. کدام لاله ز چشم تر آستین برداشت؟

14. که سیل لخت دل از کوهسار می آرد

15. چه نعمتی است که بی حاصلان نمی دانند

16. که تخم اشک چه گلها به بار می آرد

17. به خاکساری من نیست هیچ کس صائب

18. که دیدنم به نظرها غبار می آرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چندان بود کرشمه و ناز سهی قدان
* کاید به جلوه سرو صنوبرخرام ما
شعر کامل
حافظ
* نشان مردمی در مردم عالم نمی یابم
* اگر دارد وجودی مردمی، مردم گیا دارد
شعر کامل
صائب تبریزی
* یار آن بود که صبر کند بر جفای یار
* ترک رضای خویش کند در رضای یار
شعر کامل
سعدی