صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3796

1. ز یاد عیش مرا سینه زنگ می گیرد

2. ز آب گوهرم آیینه زنگ می گیرد

3. فغان که آینه صاف صبح شنبه من

4. ز سایه شب آدینه زنگ می گیرد

5. فتاده است چنان آبدار گوهر من

6. که قفل بر در گنجینه زنگ می گیرد

7. می دو ساله جلا می دهد به یک نفسش

8. دلی که از غم دیرینه زنگ می گیرد

9. فلک به مردم روشن گهر کند بیداد

10. همیشه روی ز آیینه زنگ می گیرد

11. دلی که راه به آفات دوستداری برد

12. ز مهر بیشتر از کینه زنگ می گیرد

13. ز بس گزیده شدم از سخن، مرا صائب

14. ز طوطی آینه سینه زنگ می گیرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سیل دریا دیده هرگز برنمی گردد به جوی
* نیست ممکن هر که مجنون شد دگر عاقل شود
شعر کامل
صائب تبریزی
* ز تندباد حوادث نمی‌توان دیدن
* در این چمن که گلی بوده است یا سمنی
شعر کامل
حافظ
* تن اگر بیمار شد بر سر میاریدم طبیب
* ای عزیزان کار تن سهل است فکر دل کنید
شعر کامل
جامی