صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3816

1. چه غم ز سینه به یاد وصال برخیزد؟

2. چه تشنگی به سراب از سفال برخیزد؟

3. ز آب، سبزه خوابیده می شود بیدار

4. ز دل به باده چه زنگ ملال برخیزد؟

5. ز پای تا ننشیند سپهر ممکن نیست

6. که زنگ از آینه ماه و سال برخیزد

7. ز داغ کعبه سیاهی نمی فتد هرگز

8. ز دل چگونه غبار ملال برخیزد؟

9. مرا ازان لب میگون به بوسه ای دریاب

10. که از دلم غم روز سؤال برخیزد

11. به شبنمی است مرا رشک در بساط چمن

12. که پیش ازان که شود پایمال برخیزد

13. ز بار عشق قد هرکه چون کمان گردید

14. ز خاک تیره به نور هلال برخیزد

15. ز آب شور شود داغ تشنگی ناسور

16. کجا به مال ز دل حرص مال برخیزد؟

17. ترا ز اهل کمال آن زمان حساب کنند

18. که از دل تو غرور کمال برخیزد

19. غبار چهره عاصی که سیل عاجز اوست

20. به قطره عرق انفعال برخیزد

21. ز قیل و قال، غباری که بر دل است مرا

22. مگر به خامشی اهل حال برخیزد

23. مشو به صافی عیش ایمن از کدورت غم

24. که این غبار ز آب زلال برخیزد

25. گذشتم از سر گردون به عاجزی، غافل

26. که سبزه گرچه شود پایمال، برخیزد

27. ز صد هزار سخنور که در جهان آید

28. یکی چو صائب شوریده حال برخیزد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عشق سعدی نه حدیثیست که پنهان ماند
* داستانیست که بر هر سر بازاری هست
شعر کامل
سعدی
* چنان به موی تو آشفته‌ام به بوی تو مست
* که نیستم خبر از هر چه در دو عالم هست
شعر کامل
سعدی
* هر شبنمی در این ره صد بحر آتشین است
* دردا که این معما شرح و بیان ندارد
شعر کامل
حافظ