صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3890

1. اثر ز همت مستانه در شراب نماند

2. فغان که در گهر شاهوارآب نماند

3. زبس که شیرمراکرداین ستمگر خون

4. ز روزگار امیدم به انقلاب نماند

5. منم که از دل خود نیست قسمتم ورنه

6. به دست کیست که فردی ازین کتاب نماند

7. به دلنوازی ما بست روزگارکمر

8. کنون که هیچ اثر از دل خراب نماند

9. زفیض پیر مغان ناامید چون باشم

10. که لعل در جگر سنگ بی شراب نماند

11. نداشت چاشنی بوسه پیش ازین دشنام

12. ز اشک ما رگ تلخی درین گلاب نماند

13. اگر نمی چکدم خون ز دل غفلت نیست

14. که نم ز تندی آتش درین کباب نماند

15. که رو به وادی دنیا پرفریب نهاد

16. که در کشاکش ایام چون سراب نماند

17. هزار شکر که جز دل درین جهان صائب

18. مرا امید گشایش به هیچ باب نماند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آن نه شب بود در ایام لیلی هر صباح
* آسمان شب تا سحر بر حال مجنون می‌گریست
شعر کامل
هلالی جغتایی
* وز عقل بهترت سپری باید ای حکیم
* تا از خدنگ غمزه خوبان حذر کنی
شعر کامل
سعدی
* ما کشتهٔ نفسیم و بس آوخ که برآید
* از ما به قیامت که چرا نفس نکشتیم
شعر کامل
سعدی