صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3992

1. مرا به میکده هر کس که راه بنماید

2. در بهشت به رویش خدای بگشاید

3. بجز قلمرو مازندران کجا دیگر

4. کلاه گوشه مینا به ابر می ساید

5. در آن دیار اقامت مکن که از سردی

6. زبان آتش سوزان به زینهار آید

7. بیا به کشور مازندران که در سرما

8. بغیر آتش می آتشی نمی باید

9. چنان ربوده اشرف شده است دیده من

10. که التفات به سیر بهشت ننماید

11. چنان ز ابر نگردیده است جوشن پوش

12. که آفتاب در او تیغ کار فرماید

13. به جای باده مگر بحر را کشم بر سر

14. که می ز عهده این ابر بر نمی آید

15. اگر چه از دل سنگین دلبران سازند

16. بنای توبه درین بوم وبر نمی پاید

17. ازان همیشه بود بر قرار رنگ گلش

18. که ماه ماه در او آفتاب ننماید

19. به این دیار طرب خیز چشم بد مرساد

20. که کار باده ز کیفیت هوا آید

21. مرا ز تجربه کاران نصیحتی یادست

22. که توبه نامه به خط شکسته می باید

23. حدیث خوبی مازندران واشرف را

24. زبان کوته صائب چه شرح فرماید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خوردن گندم برون انداخت آدم را ز خلد
* تا بدانی پیش حق یک جو اطاعت سهل نیست
شعر کامل
صائب تبریزی
* اگر غفلت نهان در سنگ خارا می کند ما را
* جوانمردست درد عشق، پیدا می کند ما را
شعر کامل
صائب تبریزی
* وز عقل بهترت سپری باید ای حکیم
* تا از خدنگ غمزه خوبان حذر کنی
شعر کامل
سعدی