صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 414

1. نباشد الفتی با جسم، جان سینه ریشان را

2. تپیدن مشق پروازست دلهای پریشان را

3. چنان از دیدن وضع جهان آشفته گردیدم

4. که جمعیت شمارد دیده ام خواب پریشان را

5. چراغ صبح صادق روشن از خورشید تابان شد

6. گل از چاک گریبان سر برآرد صدق کیشان را

7. دل آزاری ندارد جز خجالت حاصل دیگر

8. نمک شد آب تا بر زخم آمد سینه ریشان را

9. عجب دارم به هوش آیند حیران ماندگان تو

10. اگر محشر نمکدان بشکند در چشم، ایشان را

11. خیال آشنا رویی که می گردد به گرد من

12. ز من بیگانه خواهد کرد صائب قوم و خویشان را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دلت به وصل گل ای بلبل صبا خوش باد
* که در چمن همه گلبانگ عاشقانه توست
شعر کامل
حافظ
* از زبان سوسن آزاده‌ام آمد به گوش
* کاندر این دیر کهن کار سبکباران خوش است
شعر کامل
حافظ
* به درد عشق بساز و خموش کن حافظ
* رموز عشق مکن فاش پیش اهل عقول
شعر کامل
حافظ