صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 4373

1. از مستی چشم تو چه تقریر توان کرد

2. این خواب نه خوابی است که تعبیر توان کرد

3. با دل نگرانی چه قدر راه توان رفت

4. با پای گرانخواب چه شبگیر توان کرد

5. کوته بود از ساده دلان خامه تکلیف

6. بر صفحه آیینه چه تحریر توان کرد

7. شیرازه سیلاب نگردد خس و خاشاک

8. ما را چه خیال است که زنجیر توان کرد

9. می شبنم تلخ است و جگر ریگ روان است

10. از باده محال است مرا سیر توان کرد

11. گر جوشن تسلیم بود خواب فراغت

12. در کام نهنگ و دهن شیر توان کرد

13. چون اهل دلی نیست درین غمکده صائب

14. درد دل خود را به که تقریر توان کرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* زخم خونینم اگر به نشود به باشد
* خنک آن زخم که هر لحظه مرا مرهم ازوست
شعر کامل
سعدی
* دلا! ز هجر مکن ناله، زان که در عالم
* غم است و شادی و خار و گل و نشیب و فراز
شعر کامل
حافظ
* به هرکه می نگرم همچو غنچه دلتنگ است
* مگر نسیم درین گلستان نمی باشد
شعر کامل
صائب تبریزی