صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 4409

1. حکم است که کار شب آدینه بسازند

2. کار خرد از باده دیرینه بسازند

3. دریا به نظر تنگتر از چشم حباب است

4. کم ظرف کسانی که به گنجینه بسازند

5. خوش وقت گروهی که ز اسباب تعلق

6. چون نافه به یک خرقه پشمینه بسازند

7. این قوم خودآرا که کنون برسردستند

8. وقت است نگین خوداز آیینه بسازند

9. گنجینه دل را که پی گوهر مهرست

10. حیف است که پراز خزف کینه بسازند

11. واعظ تو همان در درک الاسفل جهلی

12. بهرتو اگرمنبر صد زینه بسازند

13. امسال گلی برسربازار نیامد

14. مرغان به همان مستی پارینه بسازند

15. جز صورت قاتل نکندعکس پذیری

16. از سنگ مزارم اگرآیینه بسازند

17. صائب دل او صاف شداز ناله گرمم

18. از سنگ بودرسم که آیینه بسازند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شگفتی بگیتی ز رستم بس است
* کزو داستان بر دل هرکس است
شعر کامل
فردوسی
* به گفتگو نتوان اهل حال شد صائب
* خموش باش و سخن را مکن دراز اینجا
شعر کامل
صائب تبریزی
* ایهاالناس جهان جای تن آسانی نیست
* مرد دانا، به جهان داشتن ارزانی نیست
شعر کامل
سعدی